جوجه طلاییجوجه طلایی، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
السای مامانالسای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات جوجه طلایی

نی نی خوشگلم دخملی؟!

1392/10/28 17:28
نویسنده : maman zahra
220 بازدید
اشتراک گذاری

نی نی جون امروز 17 دی ماه با مامان جون ظهر که شد نهار خوردیم و سریع رفتیم سونوگرافی نسل امید.

من و بابایی این هفته حسابی سرما خورده بودیم و مامان جون مراقبمون بود. منم زیاد نمیتونستم غذا بخورم و همه اش بالا میاوردم. فک کنم تو هم بد قلقی میکردی دوس نداشتی غذا بخوری...

خلاصه رفتیم سونوگرافی.....

 

 

 

نی نی جون امروز 17 دی ماه با مامان جون ظهر که شد نهار خوردیم و سریع رفتیم سونوگرافی نسل امید.

من و بابایی این هفته حسابی سرما خورده بودیم و مامان جون مراقبمون بود. منم زیاد نمیتونستم غذا بخورم و همه اش بالا میاوردم. فک کنم تو هم بد قلقی میکردی دوس نداشتی غذا بخوری...

خلاصه رفتیم سونوگرافی. اونجا خیلیییی شلوغ بود. یه نفر میومد خون میگرفت. یکی مشاوره ژنتیک میکرد...بابا بهزاد هم قرار بود برای سونوگرافی خودشو برسونه.

مامان جون خیلی خسته شد طفلکی. تا ساعت 4:30 که بابا اومد ما منتظر سونوگرافی بودیم. اونجا گفتن فقط یه نفر بیاد تو. دیگه نشد مامان جون بیاد تو اتاق ناراحت و فقط بابایی اومد.

خانوم دکتر ضربان قلبت چک کرد. صدای قلب خوشگلت برام گذاشت. تو هم راحت خوابیده بودی و هی پاهاتو جمع میکردی تو دلت باز میکردی. خوشگلم بزرگ شدی و 5.8 سانت قدت بود.

بعدش آقای دکتر اومد و گفت نی نی تون احتمال زیاد دخمل. یه دخمل ناز و کپلی!

الهی قربونت برم. ایشالا سالم و خوشحال بیای تو بغلم. ساعت 6 بود که کارمون تموم شد و چون مامان جون هم همراهمون بود و خسته بود نتونستیم بریم برات دامن چین دار بخریم.

بابایی قراره هفته دیگه ببرتمون قشم. خودمون سه تایی!

اونجا قراره برات کلی لباسای خوشگل بخریم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)