جوجه طلاییجوجه طلایی، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
السای مامانالسای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات جوجه طلایی

آذر 93

خووووب جونم براتون بگه هفته پیش شنبه تعطیل بود و از اونجایی که مامان جون 3 روز روضه داشت ما یهویی تصمیم گرفتیم بریم همدان! این هم عکس شما تو ماشین:   روضه مامان جون هم خیلی شلوغ پلوغ بود. خیلیا هم میومدن که شمارو ببینن. مینا(دوستم) و مامانش، همسایه های مامان جون، زن عموهات و خیلی های دیگه اومدن که شمارو ببینن. همه بغلت میکردن و بوس و جیغ و ماشاالله و اسفند دود کردن آخر روضه!!!  این هم عکس شما و کیان تو اتاق باهم بازی میکردین بقیه هم روضه. مامان جون این چند روزه خیلی سعی کرد به شیشه عادت بده نمیدونم یاد گرفتی یانه.   بابایی شنبه برگشت چون م...
2 دی 1393

پدر که باشی...

پدر که باشی شبا تا دیر وقت بیداری و با بچه بازی میکنی...روزا هم مجبوری صبح زود خوابالو بری سر کار. پدر که باشی دیگه نمیتونی خیلی ریسک کنی مبادا کوچولوت اذیت بشه. پدر که باشی دوس داری پز دخترت جلوی همه بدی. پدر که باشی همه آرزوته که کوچولوت آینده خوبی داشه باشه. پدر که باشی سرت تو حساب کتابه. کجارو کم و زیاد کنی که نی نی کم نداشته باشه. پدر که باشی به فکر خریدن سهام برا کوچولوت هم میفتی!!! پدر که باشی مثل یه کوه پشت خانوادتی.   پ.ن: دخترم بابا برات سهام خریده! مبارکت باشه. ایشالا که خیر باشه فرشته نازم. ...
19 آذر 1393

مادر که باشی...

مادر كه باشي بعضي وقت ها لحظه شماري مي كني كه نی نی بخوابه و بعد كه خوابيد و خوابش يه كم طولاني شد دلت براش تنگ مي شه و لحظه شماري مي كني كه بيدار شه! مادر که باشی وقتی هم عصبانی میشی  بعد که بچت میخوابه می شینی به  صورت معصومش نگاه میکنی غصه می خوری که چرا نتونستی جلوی خودت رو بگیری !!!! مادر که باشی اولویت زندگیت نی نی نازته. مادر که باشی برات مهم نیست روی شونت آورده بالا و لباست کثیف شده. مادر که باشی مجبوری پارک و سینما و تفریح بزاری کنار تا نی نی بزرگتر شه. مادر که باشی خودت هم بچه میشی. خودت هم بازیش میشی. دستای کوچیکش میگیری تا با هم بزرگ بشید. مادر ک...
19 آذر 1393

یه روز معمولی!!

النا خانوم شما یه مدتیه که شبا زودتر از ساعت 2 نمیخوابی و عوضش تا لنگ ظهر خوابی!! آخر هفته زنعمو و هما اومده بودن خونمون تا هما بره کنکور بده. شما هم خوب پذیرایی کردی و تا 2:30 براشون آواز میخوندی!! راستی هما برات یه خرسم آورده که شما باهاش بازی میکنی. من دیگه به شب بیداری شما عادت کردم خوشگل مامان . این عکس دختر نازمه که مثل فرشته ها لالا کرده.   کم کم یه کش و قوسی به خودت میدی و زیر چشمی نگاه میکنی ببنی چه خبره! ا پتی هم اینجاست. بغلش میکنی و بیدار میشی.   دلت میخواد دمر شی. مامان کمکت میکنه تا برگردی. میخوای پتی رو بخوری.   آخ آخ دخترم خسته شده و لجش درومده!!   ...
11 آذر 1393

my golden Elna ... my milk and hony Elena

I think, I mean I wish you learn English in future so I enjoy to write you in English.  Sweetheart you born in a family that they love you as much as you think. Your father, he always supports family, he has great logic... I always admire him as my brother.  YOur mother, she is powerful soul, lifeful,ambitious mother who I always love her as my friend, sister and I Really admire her mother kind care for me..for everyone...    The best thing about your parents is that they love each other and they forgive each other's fault or anything... I feel the love and patient in their life which...
6 آذر 1393

النا دخترم قشنگم

النای عزیزم، دختر ناز و دوست داشتنی من این یادداشت رو برام می نویسم که هر وقت خوندن رو یاد گرفتی این نوشته رو بخونی و بدونی که همیشه تو قلب بابا هستی النای  من تو حاصل یه عمر زندگی پر از تلاش من هستی، من در تمام طول زندگی تا به امروز صادقانه تلاش کردم و الان نتیجه تلاش خودم رو گرفتم. دوست دارم تو هم وقتی بزرگ شدی صادقانه برای زندگی خودت تلاش کنی و بتونی به آرزوهای خودت برسی. فقط دوست دارم بدونی همیشه تو قلب بابا هستی و بابا هر کاری برای خوشبختی تو بتونه انجام میده.    
5 آذر 1393

واکسن 4 ماهگی

سلام شیرین شیرینا چهارشنبه گذشته مامان جون اومد تهران تا بریم واکسنت بزنیم. شب پنج شنبه شما تا ساعت 3 بیدار بودی و خوابت نمیومد.فردا صبح که میخواستیم بریم واکسنت بزنیم به زور بیدار شدی و همه اش تو چرت بودی. خداروشکر قدو و وزنت خیلی خوب و روی نمودار بود. واکسنت هم زیاد اذیتت نکرد. مامان جون میگه از بس تو بارداری ماهی خوردی النا خانوم خوش گوشته و جای واکسنت خیلی سریع خوب شد خداروشکر. الان دوسه روزه بازیگوش شدی همه اش موقع شیر خوردن بازیگوشی میکنی و خوب شیر نمیخوری. عسل مامان شیرت خوب بخور زودی بزرگ شو باهم بریم پارک بازی کنیم. ...
3 آذر 1393